وقت شناسی
می گویند: واعظی بر فراز منبر بلندی رفت و شروع به سخنرانی کرد. جمعیت فراوانی پای منبر او بودند. اتفاقا درباره شیطان صحبت می کرد. بعضی از مستمعین متأسفانه وقت شناس نیستند. یا فهم و عقل سؤال کردن را ندارند که چه وقت سؤال کنند و چه نوع سؤالی کنند و چگونه سؤال بکنند. زمان و مکان و شرایط سؤال را نمی فهمند.
این آقا وسط منبر دست بلند کرد و گفت: آقا اسم زن شیطان چیست؟ آقا دید هم مجلس را با کلاس اشتباه گرفته است، و هم سؤالش یک سؤالی است که نه به درد دنیا می خورد و نه به درد آخرت. خواست او را ضربه فنی کند که دیگر بیجا چنین سؤالی نکند.
گفت: اسم زن شیطان ناموس مردم است. این از اسرار است. من نمی توانم پشت بلندگو و بالای منبر بگویم. اگر می خواهی بیا بالای منبر من در گوشت بگویم.
این هم آدم ساده ای بود. جلوی مردم بلند شد و رفت بالای منبر. گوشش را آورد نزدیک دهن آقای واعظ. او هم حرف های درشتی بارش کرد و گفت: مگر من دفتر ازدواج و طلاق دارم؟! مگر من عقد شیطان را خوانده ام؟! تو از شیطان چه خیری دیده ای؟! اسم زن شیطان را برای چه می خواهی؟!
این بنده خدا هم فکر نمی کرد که آقا این گونه جوابش را بدهد. خیلی خجالت کشید و برگشت سر جایش. اطرافیان به او گفتند: فلانی اسم زن شیطان چیست؟ گفت: این جزو اسرار است. هر کس می خواهد، برود بالای منبر آقا در گوشش بگوید!